الیف شافاک در سال ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. او رماننویس، برنده جوایز متعدد و پرخوانندهترین نویسنده زن در ترکیه است. کتابهای او به بیش از بیست زبان ترجمه شده است. الیف شافاک قبل از بازگشت به زادگاهش ترکیه، سال های نوجوانی خود را در مادرید اسپانیا گذراند. او در طول زندگی خود در شهرها و ایالت های متعددی از جمله آنکارا، ترکیه، کلن، آلمان زندگی کرده است. در عین حال او عمیقاً به شهر استانبول که نقش مهمی در داستانهایش دارد، وابسته است. در نتیجهی روند سکونتش او حس چندفرهنگی و جهان وطنی را در شخصیت و آثارش منعکس کرده است. شافاک ۹ کتاب منتشر کرده است که هفت کتاب آن رمان است. او به دو زبان ترکی و انگلیسی مینویسد. جدیدترین رمان او، چهل قانون عشق (ملت عشق) با فروش بیش از ۱۵۰۰۰۰ نسخه در یک ماه، بلافاصله به پرفروش ترین کتاب در ترکیه تبدیل شد. این رمان داستان عشقی مدرن را بین یک زن خانه دار یهودی-آمریکایی و یک صوفی مدرن ساکن آمستردام روایت میکند. داستان غیرعادی آنها در برابر پیوند معنوی چشمگیر مولانا و شمس تبریزی روایت میشود. تصوف همیشه نقش مهمی در نگارش شافاک داشته است، اما در این کتاب بود که او به طور مستقیم به این موضوع پرداخت. در مورد وسعت کار الیف شافاک میتوان گفت او بهعنوان نویسندهای که بین غرب و شرق ایستاده، به زبانهای ترکی و انگلیسی کار میکند، و در استانبول و لندن زندگی میکند، با برخی از مهمترین موضوعات سیاسی و شخصی دوران ما درگیر است. الیف شافاک که گاهی به عنوان مشهورترین نویسنده زن ترکیه توصیف می شود، به صراحت زبان شهرت دارد. او که مدافع سرسخت برابری و آزادی بیان است، این موقعیت را در تضاد با دولت سرکوبگر فزاینده رجب طیب اردوغان قرار داده است. شافاک با داستان خود به نام Kem Gözlere Anadolu که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد، در ادبیات شروع به کار کرد. اولین رمان او، پینهان (صوفی) در سال ۱۹۹۸ جایزه رومی را دریافت کرد که به بهترین اثر در ادبیات عرفانی در ترکیه داده می شود. پس از تولد دخترش در سال ۲۰۰۶، او بیش از ده ماه از افسردگی پس از زایمان رنج میبرد، دورهای که او در اولین کتاب زندگینامه خود، شیر سیاه، که ترکیبی از ژانرهای داستانی و غیرداستانی است، به این موضوع پرداخت.
یک از سه: ملت عشق
چهل قانون عشق یا ملت عشق بخشی از دو روایت موازی است، که در عین داشتن نقاط اشتراک بسیار، در جایی از تاریخ گذشته و حال را به یکدیگر پیوند میدهند. الا یک زن خانهدار است که در زندگی خود با همسر و فرزندانش دچار تنش و مشکلاتی است، از آنجایی که الا مدرک ادبیات انگلیسی دارد و میخواهد کاری انجام دهد تا توجه خود را از حوادث نگرانکننده دائمی در زندگیاش منحرف کند، برای شغلی در شرکت انتشارات درخواست میدهد و با خوشحالی موفق میشود. اولین وظیفهای که به او داده شد، نوشتن گزارش پس از خواندن رمان هنوز منتشر نشده «کفر شیرین» اثر عزیز زاهارا است. او نمی داند که این رمان قرار است عواقب متحول کنندهای برای زندگی او به همراه داشته باشد. کفر شیرین روایتی از عشق مولانا و شمس تبریزی است، شمس تبریزی درویشی سرگردان و صوفی است، او چنان از معرفت معنوی و دنیوی برخوردار است که به ندرت هر جا میرود رقیبی پیدا می کند، چه رسد به اینکه از نظر علم، فردی بالاتر از مقام او بیابد. او به خاطر پرحرفیهایش مشهور است و گفتههایش تأثیر زیادی بر مردمی میگذارد که قلبشان برای تغییر و تحول باز است. چون شمس از قبل میدانست که به مرگ نزدیک میشود، میخواهد دانش خود را به مردی ادیب منتقل کند، مردی که عاشق خداست، مردی که از تعالیم و پیامهای پنهان قرآن کریم چنان که هست حمایت میکند. برای این منظور او راهی سفر میشود تا با همجنس خود ملاقات کند. نه ماه در لژ درویشی استاد بابا زمان می ماند. در لژ درویشی به مردم آموزش داده میشود که چگونه بر نفس خود غلبه یا آن را کنترل کنند و برای تغییر خود به «درون» نگاه کنند. بابا زمان درویش و صوفی تحسین شده است. او استاد بسیاری از دراویش بوده است و در زمانی که شمس به لژ درویشی خود می رسد، شاگردان بسیاری در حال درویش شدن هستند. اینجا همان جایی است که شمس با همزاد خود آشنا میشود. ملاقات با روح خود به معنای فدا کردن جان اوست. از این رو شمس مصمم است با او ملاقات کند. روزی بابا زمان نامهای از استاد سید برهانالدین دریافت میکند. وی استاد و شاگرد مولانا جلال الدین مولوی بوده است. در حالی که از طرف دیگر مکاتبات الا با عزیز به مرحله دیگری میرسد که او شروع به در میان گذاشتن مشکلات شخصی خود و درخواست راه حل کرده است. هر روز که میگذرد، تمایل الا برای صحبت با عزیز از طریق ایمیل و حتی حضوری چندین برابر میشود. این نشان میدهد که شافاک چقدر ماهرانه داستانی را در داستان بافته و هر دو روایت را در رمان «چهل قانون عشق» روان کرده است.
دو از سه: فرزانگی در عصر تفرقه
فرزانگی در عصر تفرقه جزوهای عمیق و ظریف است که فقط ۷۰ صفحه دارد. اگرچه شافاک بیشتر به عنوان یک رماننویس شناخته میشود اما در عین حال او با تحصیلات آکادمیکش یک نظریهپرداز سیاسی است. در این کتاب او دو مهارت خود را با هم ترکیب میکند و از برخی از موضوعات داستانی مورد علاقهاش (پیچیدگیهای داستانسرایی، هویتهای چندگانه، صدای زنان) استفاده میکند تا خشم و اضطرابهای جامعه معاصر و ناامیدیهایی را که در فضاهای مجازی نمادین میشوند تشریح کند.
او در مورد آسیبی که ناشی از قطبی شدن بحث در رسانههای اجتماعی درمیگیرد، خودشیفتگی جمعی و تفکر گروهی بحث میکند. او ادعا میکند که شرکتکنندگان در این بحثها برای گفتگو، یادگیری و شنیدن صدای مخالف حضور ندارند بلکه تنها به دنبال ابراز مخالفت و دفاع متعصبانه از عقاید خود هستند. شافاک اشاره میکند که جای تعجب نیست که اینترنت به دنیایی از حبابهای بسته و محدود تبدیل شده است، زیرا خودشیفتگی گروهی به نظر نوعی «جبرانی برای ناامیدیهای شخصی» است و جای تعجب نیست که این مکان به طور فزایندهای به فضایی برای فریاد و خشم تبدیل میشود. در چنین محیظی دیگر چگونه میتوان کسی را دعوت به گفتگو و همدلی کرد؟ او استدلال می کند که اگر نتوانید داستان خود را بگویید، حاضر نخواهید بود به داستان های دیگران گوش دهید. کسانی که «به طور سیستماتیک شنیده نمی شوند» به طور سیستماتیک با ایده هایی که در تضاد با ایدههای خودشان است درگیر نمیشوند.
اگر نتوانی داستانِ خود را تعریف کنی، اگر صدایت را خفه کنند، بدین معناست که انسانبودنت را از تو گرفتهاند. این محرومیت به تکتکِ اجزایِ وجودت آسیب میزند و باعث میشود عقلانیت و صحتِ دیدگاه خود به رویدادهایی را که رخ دادهاند زیر سؤال ببری و در نهایت اضطرابِ وجودیِ عمیقی تو را فرا بگیرد.
سه از سه: سه دختر حوا
سه دختر حوا اثر الیف شافاک به موضوعات مختلفی میپردازد، از جمله دین، یا بهتر است بگوییم معنای خدا در زندگی، چگونگی شکلگیری شرایط فرهنگی و سیاسی زندگی افراد و موقعیت زنان در جوامع شرقی و غربی. این داستان بینشی از گذشته آشفته ترکیه مانند کودتای نظامی در دهه ۱۹۸۰ و چگونگی زندگی در دوران حکومت ارتش ارائه میدهد. در روند داستان توصیفاتی از تفتیش منزل، شکنجه، زندانی شدن افراد به دلیل داشتن عقاید متفاوت نسبت به عقاید مورد قبول حکومت و جامعه وجود دارد. همچنین میتوان مشاهده کرد که سالهای شکنجه، زندان و تحقیر چه بلایی بر سر افراد میآورد و چگونه اعضای یک خانواده ممکن است مسیرهای بسیار متفاوتی را دنبال کنند: یکی با دیدگاه های افراطی در مورد مذهب و هویت ملی و دیگری معتقد به ارزش های لیبرال، سکولاریسم و ایده آلیسم. این مسئله در شخصیت پری، قهرمان اصلی کتاب و برادرانش که اعتقادات کاملاً متفاوتی در مورد زندگی، مذهب و سرزمین خود دارند، منعکس شده است.
ما شاهد استانبول معاصر و همچنین زندگی غربی هستیم که در زندگی پری در آکسفورد منعکس شده است، جایی که او زندگی به عنوان یک مهاجر را تجربه میکند و هویت او به چالش کشیده میشود. در طول سالهای دانشجویی در انگلستان، او در معرض دیدگاههای متناقض در مورد خدا، دین و معنای زندگی قرار میگیرد. سه دختر حوا کاوش بسیار جالبی از دین، موقعیت زن در جامعه، هویت فرهنگی و ملی ارائه میدهد. آزار جنسی، تروریسم اسلام گرا، افزایش تنش بین مؤمنان و سکولارهاو شکاف بین فقیر و غنی، همه در صفحات سه دختر حوا به نمایش درمیآینددر این کتاب نیز نشانههایی از رئالیسم جادویی شافاک وجود دارد، زیرا پری دیدهای متناوبی از کودکی را تجربه میکند که او را با دنیای معنوی در تماس قرار میدهد و هم میتواند آرامشبخش و هم ناراحتکننده باشد.