«یوستین گوردر» نویسنده و معلم فلسفه‌ی نروژی است. عمده‌ی شهرت این نویسنده به علت نگارش کتاب دنیای سوفی است که می‌توان گفت یک‌جور خودآموز فلسفه است. یوستین گوردر در رشته‌ی فلسفه، الهیات، و ادبیات از دانشگاه اسلو فارغ‌التحصیل شد و سپس به‌مدت ده‌سال در دبیرستان‌ها به‌تدریس «تاریخ عقاید» مشغول بود. بعد از این دوران، به نوشتن روی آورد. او و همسرش از بنیان‌گزاران «جایزه‌ی سوفی» هستند. این جایزه‌ی بین‌المللی به مبلغ ۷۷هزار پوند، برای پاسداشت حامیان طبیعت و توسعه است. شهرت او برای نگارش رمان‌های فلسفی است. او فلسفه را در قالب داستان‌هایی ساده و همه فهم برای خوانندگان جوان توضیح می‌دهد.

یک از سه: دنیای سوفی

«دنیای سوفی» از ابتدایی‌ترین و بهترین کتاب‌ها برای آشنایی با تاریخ فلسفه به‌شمار می‌رود. گوردر که خود استاد فلسفه است، سال‌ها به دنبال متن فلسفی ساده‌ای بود که به درد شاگردانش بخورد. چون چنین کتابی پیدا نکرد، خودش دست‌به‌کار شد و یک کتاب نوشت. دنیای سوفی با استقبال بسیار زیادی رو‌به‌رو شد و در همان سال‌های اولیه‌ی انتشار به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شد. یک روز سوفی آموندسن چهارده‌ساله از مدرسه به خانه باز‌می‌گردد و دو نامه در صندوق پستی خانه‌شان پیدا می‌کند. روی پاکت‌ها دو سوال نوشته شده است: «تو کیستی؟» و«جهان از کجا می‌آید؟» اول سوفی با خود فکر می‌کند، خب این‎که مشخص است! من سوفی هستم و چهارده سالمه. اما هرچه بیشتر فکر می‌کند به این نتیجه می‌رسد که جواب این سوال نمی‌تواند آن‌قدرها هم ساده و سطحی باشد، تعریف انسان، تنها در اسمش جای نمی‌گیرد. این دو سوال، شروع سفر خارق‌العاده‌ی سوفی به دنیای تاریخ فلسفه است.

این نامه‌نگاری‌ها ادامه پیدا می‌کنند و در طی آن‌ها، نویسنده‌ی نامه‌ها قصد دارد به سوفی درس تاریخ فلسفه بدهد. از همین رو از اولین فیلسوفان تاریخ شروع می‌کند به تدریس. از سقراط گرفته تا فروید. نکته‌ی بسیار ارزشمند در این نامه‌ها نحوه‌ی توضیح مسائل فلسفی است. گوردر مطالب را طوری نوشته که انگار واقعا دارد با یک دختر بچه‌ی چهارده‌ساله صحبت می‌کند، از همین رو مسائل دشوارتر را ساده‌تر کرده و هرگونه سوال احتمالی‌ای که ممکن است در ذهن یک خواننده‌ی ناآگاه شکل بگیرد را پاسخ می‌دهد. در میان متن نامه‌ها و تدریس، سوفی را مورد خطاب قرار می‌دهد و این ارتباط بسیار جالبی بین خواننده و کتاب ایجاد می‎کند. نامه‌ها از جانب یک استاد فلسفه برای دختری به‌نام هیلده فرستاده می‌شوند. سوفی هیچ‌کسی را به اسم هیلده نمی‌شناسد و نمی‌تواند بفهمد چرا نامه‌ها به اسم دختری فرستاده می‌شوند که در این آدرس زندگی نمی‌کند. این معما، معمای بزرگ کتاب است که سوفی باید با کمک گرفتن از دروس فلسفه‌ای که می‌آموزد و آگاهی‌ای که نسبت به دنیای پیرامونش به دست می‌آورد حلش کند.

کتاب نوشتار ساده و قابل فهمی دارد و از بهترین کتاب‌ها برای شروع فلسفه به‌شمار می‌رود. چون کتاب دنیای سوفی، فرای مفاهیم تاریخ فلسفه، یک بعد داستانی نیز دارد، اصلا خسته کننده نمی‌شود و برای خوانندگانی با دانش کم فلسفه یا سن پایین بسیار مناسب است. به صورت کلی، جنبه‌ی فلسفی و تاریخ فلسفه‌ی کتاب از جنبه‌ی داستانی آن قوی‌تر و بیشتر است اما، داستان سوفی و معمای مهم او، در مناسب‌ترین شرایط، اوضاع را به دست می‌گیرد و تغییر بسیار مهم و غیرقابل تصوری در کلیت کتاب ایجاد می‌کند. تنها نقطه ضعف کتاب این است که به فیلسوفان مهم عصرهای جلوتر مثل نیچه و سارتر و فیلسوفان از این دست خیلی نپرداخته است و تنها گریز کوتاهی بر فلسفه‌ی آن‌ها زده است. جدای از جنبه‌ی فلسفی، بعد داستانی کتاب واقعا سیری خیره‌کننده دارد و از نیمه‌های سوم کتاب، به طرزی جدی جلو می‌رود و در پایان، در کنار پلات توئیست بسیار هوشمندانه و چالش‌برانگیز خود، تبدیل به یکی از پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین داستان‌های فلسفی سده دوم قرن نوزدهم می‌شود. تخیل و واقعیت در این کتاب با هم ترکیب می‌شوند و لازم به گفتن نیست که، ترکیب وهم و واقعیت، بی‌اندازه زیباتر از واقعیتِ تنها است.

دنیای سوفی تابه‌حال به بیش از ۵۴ زبان ترجمه شده و فروش میلیونی داشته است. از روی این کتاب یک فیلم هم ساخته شده است.

دو از سه؛ دختر پرتغالی

«دختر پرتغالی» یک رمان فلسفی بسیار عمیق اگزیستانسیالیستی است که به بررسی یکی از دغدغه‌های اصلی هستی می‌پردازد.  پدر جورج سال‌ها پیش زمانی که او کودکی بیش نبوده، مرده است. حالا بعد از این همه سال آن‌ هم درست زمانی که جورج سرش به زندگی خودش است و مادرش هم مجددا ازدوج کرده، مادربزرگ جورج در انبارشان، صفحاتی حاوی نوشته پیدا می‌کند.

این صفحات دراصل، آخرین نامه‌ی پدر جورج به او است که قبل از مرگش برای جورج نوشته است. پدر جورج آنطور که خودش نوشته است، می‌خواهد داستان زندگی و داستان آشنایی با عشق زندگی‌اش یعنی دختر پرتغالی را برای جورج تعریف کند. داستان زندگی پدر جورج و آشنایی‌اش با دختر پرتغالی بسیار عجیب است، یک روز پدرش در یک تراموا، دختری را می‌بیند که یک کیسه‌ی بسیار بزرگ پرتغال در دست دارد، ناگهان قطار تکان شدیدی می‌خورد و کیسه‌ی حاوی پرتغال‌های دختر پخش زمین می‌شود. این دختر، که پدر جورج او را «دختر پرتغالی» صدا می‎زند از قطار پیاده می‌شود ولی پدر جورج با همین برخورد بی‌اهمیت و کوچک، دلباخته‌ی دختر پرتغالی می‌شود و در این نامه مسیر دیوانه‌واری را که برای یافتن دختر پرتغالی از سر گرفته را برای جورج شرح می‌دهد. «دختر پرتقالی» دراصل، پاسخ و درآمدی بر آن سوال کلیشه‌ای، اما بسیار عمیق هملت، یعنی همان «بودن یا نبودن؟» است.

پدر جورج در این کتاب روزهای زندگی خود از زمان جوانی تا روزهای آشنایی با مادر جورج و پدر شدن و در ادامه، ابتلا به بیماری و آگاه شدن از این موضوع که فرصت زیادی برای زندگی ندارد را برای جورج شرح می‌دهد و در مقابل فقط یک سوال از جورج دارد. او می‌خواهد بداند، اگر جورج جای او بود و از زندگی‌ای که قرار بود سپری کند آگاهی داشت: اگر می‌دانست قرار است به این دنیا بیاید، روزی در یک قطار دلباخته‌ی دختری با کیسه‌ای پر از پرتغال شود، به نقاط بسیاری از دنیا سفر کند و از زیبایی‌ها و عجایب دنیا به وجد بیاید، ازدواج کند، پدر شود و عشقی به‌دور از تصور را نسبت به پسر و همسرش در دلش احساس کند؛ و یکباره ببیند باید تمام این خوشی‌های کوچک و بزرگ را رها کند و از این هستی دست بکشد، اگر حق انتخاب داشت، انتخاب می‌کرد که به این دنیا بیاید و تمام این تجربیات را کسب کند، تمام این عشق و اندوه را احساس کند و روزی تمام این دنیا، با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش را ترک کند؟ یا با آگاهی از این موضوع که قرار است تمام این‌ها را ترک کند، انتخاب می‌کرد که از ابتدا هیچ‌کدام از این احساسات را تجربه نکند؟

پدر جورج می‌خواهد بداند، اگر او جای پدرش بود، اگر می‌دانست که او را با احساس خارق‌العاده‌ی پدر شدن آشنا می‌کنند اما یکباره و وسط راه، جورج را از آغوش او بیرون می‌کشند و از هستی حذفش می‌کنند، بازهم حاضر بود برای تجربه‌ی هرچند کوتاه این حس خوشی عمیق، درد رها کردن تمام این هستی را به جان بخرد؟ یا آنطور که داستایوفسکی می‌گوید: «خدای من، یک دقیقه‌ی تمام شادکامی. آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟» پدر جورج می‌خواهد که جورج به او بگوید که آیا این یک دقیقه، به درد و عذابش می‌ارزد یا نه؟

سه از سه؛ راز فال ورق

مادر «هانس»، سال‌های پیش آن‌ها را ترک کرده و هانس و پدرش هیچ خبری از او ندارند. تا آنکه یک روز در مجله‌ی مد، خبری مرتبط با او پیدا می‌کنند. «هانس توماس» و پدرش، به دنبال یافتن مادرش، سفری جاده‌ای با ماشین به دور اروپا از نروژ تا یونان را آغاز می‌کنند. در این کتاب نیز تکه‌هایی از خیال، راه خود را به واقعیت پیدا کرده و با آن ادعام می‌شوند. در میان راه، این پدر و پسر به مرد کوتوله‌ی برمی‌خورند، این مرد یک ذره‌بین به توماس می‌دهد. جلوتر، در یک نانوایی، کلوچه‌هایی به توماس داده می‌شود که درون یکی‌شان، یک کتاب مخفی شده است. هانس با ذره‌بین مشغول خواندن کتاب کلوچه‌ای می‌شود. داستان کتاب راجع به یک ملوان است که کشتی‌اش غرق شده و تنها در یک جزیره‌ی جادویی مانده است. سال‌های سال تنها تفریح او، بازی با ورق‌های پاسور است. او در تنهایی خود، به ورق‌ها هویت مستقل داده است تا آنکه یک روز، ۵۲ ورق بازی تک‌تک موجودیت پیدا می‌کنند. از جمله، سرباز خشت، شاه دل و جوکر. کتاب راز فال ورق چهار بخش کلی: پیک‌ها، خاج‌ها، خشت‌ها و دل‌ها و به ازای هر کارت ورق، یک فصل دارد. گوردر در این کتاب نیز مفاهیم بسیار عمیق فلسفی را در قالب داستان بررسی می‌کند.

دسته بندی شده در:

برچسب ها: