پرورش و آموزش کودکان، اندیشهای بهشمار میرود که ذهن مادرها و پدرها را از هنگام تولد فرزندانشان یا حتی پیش از آن، درگیر میکند. آنها به این نکته میاندیشند که چطور میتوانند فرزندان خود را با شیوههای خوب و درستی تربیت کنند و رشد دهند و خطرات و مشکلات را از آنها دور سازند؟ در این مسیر گاه پیش میآید که والدین دست به اشتباه بزنند و در برابر رفتارهای کودکان، واکنشی از خود نشان دهند که مناسب و سازنده نباشد. واکنشهایی که شاید بتواند در کوتاهمدت جواب دهد اما در آینده نتایج ناخوشایندی به همراه دارد. بر هیچکس پوشیده نیست که نوع تربیتی که والدین برای فرزندانشان انتخاب میکنند در سرنوشت آنها نفش پررنگی ایفا مینماید زیرا کودکان در آغاز زندگی جای دیگری را بهغیراز دامان مادر و پدر ندارند و نمیشناسند. ازاینرو واکنش والدین بر آنها تاثیر مهم و عمیقی میگذارد. ما در اینجا میخواهیم کتابی را به شما معرفی کنیم که درست به همین موضوع یعنی تربیت کودکان و نوجوانان میپردازد. این کتاب “تربیت بدون فریاد” نام دارد که بهقلم “هال ادوارد رانکل”- مشاور و درمانگر ازدواج و خانواده- نوشته شده است.پس با ما همراه باشید.
نگاهی به کتاب تربیت بدون فریاد
هال ادوارد رانکل میگوید که با مطالعه و اجرای اصول کتاب تربیت بدون فریاد رابطهای براساس احترام، همکاری، و شادی میان والدین و فرزندانشان شکل میگیرد و آرامش در خانوادهی آنها پدیدار میگردد و زندگیشان بهطرز انقلابگونهای تغییر میکند. او دلیل نامگذاری کتابش را اینطور عنوان میکند که شایعترین واکنش والدین در برابر رفتارهای اشتباه فرزندانشان فریادکشیدن است اما در عینحال میگوید که واکنشهای دیگری نیز وجود دارند مانند: « قطع ارتباط با موقعیت مورد نظر یا جبرانکردن و تاواندادن بیشازاندازه» که همهی اینها در منظومهی فریادکشیدن قرار میگیرد.کتاب تربیت بدون فریاد از ۴ بخش و ۱۲ فصل تشکیل شده است که عناوین بخشها بهترتیب ازاینقرار است:
بخش یکم: والدین خونسردی شویم که واقعا فرزندانمان نیاز دارند
ما در این بخش پی میبریم که بزرگترین انسانها در جایگاه والدین، مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر نیست بلکه واکنشهای هیجانی آنها نسبت به فرزندانشان است. زیرا هنگامی که مادرها و پدرها گرفتار رفتارهای هیجانی شوند، به فریادکشیدن، تهدیدکردن، و ترساندن فرزندان خود روی میآورند و شاید با این کارها بتوانند کودکان ناآرام خود را وادار به سکوت کنند اما در آینده، رابطهی دوطرفهی آنها به خطر میافتد. یکی از نکاتی که در این فصل به آن اشاره میشود این است که والدین نباید بهطور تمام و کمال مسئولیت فرزندان خود را برعهده بگیرند زیرا وقتی قدم در این مسیر میگذارند باید برنامهی کامل و جامعی را طرحریزی کنند تا بتوانند بهوسیلهی آن به تربیت ریزبهریز فرزندشان بپردازند و این عمل شبیه به رامکردن حیوانات میماند. بهجای این کار، والدین باید توجه و تمرکزشان را معطوف به رفتارهای خود کنند و نسبت به واکنشهایی که در موقعیتهای مختلف میخواهند از خود نشان دهند تسلط داشته باشند و اجازه دهند فرزندانشان مسئولیت بخشهایی از کارهای خودشان را برعهده بگیرند و مادرها و پدرها در این میان، نقش راهنما را برای آنها ایفا کنند. این بخش همچنین دربارهی بالندگی و پختگی والدین میگوید که اگر مادر و پدر بخواهند فرزندنشان آنها را بهعنوان الگو بشناسند باید از تندرویهای رفتاری دوری کنند.
بخش دوم: حفظ خونسردی یعنی ایجاد حریم
نویسنده در این بخش به والدین توصیه میکند که قدم به دنیای آرزو و خیال بگذارند و در آنجا آنچه را که میخواهند دربارهی ایندهی فرزندانشان تصور نمایند. او در همین راستا پرسشهایی را نیز مطرح کرده و از مادرها و پدرها خواسته است تا در یک محیط آرام و بیسروصدایی به آنها پاسخ دهند. پرسشهایی که حول محور وضعیت تاهل، تحصیلات دانشگاهی، سلامت جسمانی، و عقاید معنوی فرزندانشان در آینده میچرخد. با این کار والدین میتوانند به خواستههای خود در مورد ویژگیهایی که میخواهند فرزندانشان داشته باشند سروسامان دهند. البته والدین نباید این نکته را از یاد ببرند که با اصرار و فشار نمیتوانند کودکانشان را در مسیر اهدافی که از دید آنها درست است قرار دهند و اگر تلاش و تمرکز خود را در این راه خرج کنند فرزندانشان روزبهروز اشتیاق و اعتمادشان را نسبت به این اهداف ازدست میدهند و دلسرد و سرخورده میشوند. والدین تنها باید یکسری اصول خوب و سازنده را به دختران و پسران خود آموزش دهند و تصمیمگیری و انتخابکردن را برعهدهی خود آنها بگذارند و هیچ اهرم فشاری را وارد کار نکنند. گوشهی دیگری هم از بخش دوم به این موضوع میپردازد که کودکان نیاز به حریم عاطفی و فیزیکی دارند و لازم است که والدین نسبت به این نیاز فرزندان خود توجه لازم را داشته باشند و از نادیدهگرفتن آن خودداری کنند. اگر والدین فضای بیشتری را به فرزندان خود اختصاص دهند و به فردیت آنها احترام بگذارند نتیجهی مثبت آن را در کوتاهمدت و بلندمدت خواهند دید و شگفتزده خواهند شد.
بخش سوم: حفظ خونسردی یعنی تعیین جایگاه
در این بخش ما به این نکته برمیخوریم که والدین باید پی ببرند که فرزندانشان ممکن است دست به تصمیمها و انتخابهای اشتباهی بزنند که پیامدهای چندانخوبی بهبار نیاورد. در این وضعیت مادران و پدران باید بهجای وحشت و نگرانی، این پیامدها را در خانهی خود بپذیرند و در برابر فرزندانشان واکنش هیجانی نشان ندهند و داد و فریاد نکنند بلکه باید با حفظ آرامش و با کمال خونسردی دست به عمل بزنند زیرا با این کار والدین بهتر میتوانند به آنها کمک کنند. برای کودکان بسیار مهم است که مادر و پدر به وعدههایی که دادهاند عمل کنند و به اصطلاح زیرقولشان نزنند چون که اگر خلفوعدهای رخ دهد، اعتماد به والدین نزد فرزندان ازبین میرود و به این نتیجه میرسند که نمیتوانند روی مادر و پدرشان حساب ویژهای باز کنند.
بخش چهارم: خود را به تمرینکردن عادت دهید
در این بخش به والدین گفته شده است که اگر میخواهند از خانوادهی خود مراقبت کنند در ابتدا باید به سلامتی و تندرستی خود توجه نمایند زیرا اگر مادرها و پدرها خودشان را نادیده بگیرند نخواهند توانست به وضعیت فرزندانشان رسیدگی نمایند و آنها را دوست بدارند. در این زمینه شاید برخی از والدین عشقورزیدن به خود را برابر با خودخواهی بدانند و آن را کار بد و اشتباهی بهشمار آورند که البته این تصوری اشتباه است چون وقتی شخصی در مقام مادر یا پدر به خود توجه میکند درواقع میخواهد توان و نیروی کافی برای عشقورزیدن به عزیزانش را داشته باشد و در آینده زمینگیر و ازکارافتاده نشود.
جملاتی برگزیده از کتاب تربیت بدون فریاد
نگرانی ضرورتا به این معنی نیست که شما یک آدم خودخور، عصبی و محتاج دارو و درمان آنچنانی هستید. نگرانی شما در مورد فرد موردعلاقهتان حاکی از علاقهی عمیق، توجه و محبت روزافزون به اوست. درواقع اگر شخص موردعلاقهتان تصمیم خطرناکی بگیرد و شما در مقابل آن بیتفاوت بمانید، جا دارد که در مورد خود نگران شوید.. نگرانی شما، بهویژه زمانی که پای فرزندتان درمیان باشد حاکی از علاقه و توجه شماست و اینکه تا چه حد به موفقیت آنها و تا چه حد به خود زندگی اهمیت میدهید.
***
حدود شما به حریم و جایگاه شما گفته میشود. بهیاد سپردن این دو واژه آسان است، حریم و جایگاه. حریم شما قلمرو عاطفی و فیزیکی شما در زندگی است. جایگاه شما حصاری است که دور حریمتان کشیده شده است و حدود آزادی شما تا جایی است که این حریم، دیواربهدیوار حریم دیگران قرار میگیزد. بنابراین حدود به جایگاه و حریم شما مربوط میشود.
***
جایگاه به ما نشان میدهد که کجا آزادی ما تمام و آزادی دیگری شروع میشود. مرزها هم به ما آزادی میدهند و هم آن را محدود میکنند. درواقع آزادی بدون حدومرز فاجعهآفرین است. حریم شخصی بدون رعایت جایگاه باعث هرجومرج میشود. دیگر نه قانونی وجود خواهد داشت نه معیاری برای تشخیص خطا از صواب، نه راهی برای شناخت آدمهای خوب از بد و نه امکانی برای درامان ماندن از گزند متجاوزان. درواقع هیچراهی برای برای نظمبخشیدن به زندگی وجود نخواهد داشت. از طرف دیگر، جایگاه بدون حریمشخصی نیز جایی برای انتخاب آزاد، ابراز عواطف، مخالفت یا کنکاش و جستوجو نخواهد گذاشت.