«آگاتا کریستی»، ملقب به «ملکه‌ی جنایت»، یکی از مشهورترین و قدرتمندترین نویسندگان ژانر جنایی-کارآگاهی به‌شمار می‌رود. کتاب‌های این نویسنده‌ی بزرگ بریتانیایی را می‌توان به سه دسته‌ی کلی تقسیم بندی کرد: سری «خانم مارپل» شامل ۱۲ کتاب، سری «پوآرو» شامل ۳۳  کتاب و «داستان‌های مستقل». با آنکه این نویسنده در دنیا بیشتر به‌خاطر خلق شخصیت هرکول پوآرو شناخته می‌شود، آثار بسیار قوی‌ای در مجموعه‌های دیگر خود نیز نوشته است.

کتاب‌های آگاتا کریستی بیشترین تعداد ترجمه به زبان‌های مختلف دنیا را داشته است. او همچنین پرفروش‌ترین داستان‌نویس در تمام تاریخ است. رمان‌های او بیش از دو میلیارد نسخه فروش داشته‌اند. کریستی در ۱۵ سپتامبر سال ۱۸۹۰ در  دون‌شایر انگلستان به دنیا آمد. پدر او آمریکایی و مادرش یک بومی انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. طولانی‌ترین نمایشنامه جهان نیز نوشته‌ی این نویسنده‌ی بریتانیایی است.

کریستی در یک خانواده‌ی ثروتمند از طبقه متوسط در دوون به دنیا آمد و بیشتر تحصیل خود را در خانه و زیر نظر معلم خصوصی گذراند. او در ابتدا یک نویسنده‌ی ناموفق بود اما در سال ۱۹۲۰ با انتشار رمان «ماجرای اسرارمآمیز در استایلز» یعنی اولین کتاب از مجموعه‎ی پوآرو به شهرت رسید.

آگاتا کریستی در طول هر دو جنگ جهانی، در بیمارستان و داروخانه خدمت می‌کرد. این دو شغل تاثیر بسیار زیادی بر او گذاشته‌اند. در طی این مدت او دانش کاملی در مورد سموم به دست آورد. بیشتر قتل‌های او با کمک سم و مسمومیت مقتول انجام می‌شوند. او در سال ۱۹۳۰ با یک باستان‌شناس که ۱۴ سال از او جوان‌تر بود ازدواج کرد. زندگی با این باستان‌شناس، سفرهای بسیار زیادی را برای او به دنبال داشت. تاثیر و رد پای این سفرها را می‌توان در بیشتر رمان‌هایش که عموما در کشورهای شرقی خاورمیانه شکل می‌گیرند، دید.

در این مطلب به معرفی برترین و مشهورترین آثار این نویسنده پرداخته‌ام. مشهورترین اثر این نویسنده جزو رمان‌های مستقل او است. یعنی رمان‌هایی که کارآگاه‌های همیشگی او یعنی «خانم مارپل» و «هرکول پوآرو»ی بزرگ در آن حضور ندارند.

ده بچه‌ی زنگی

«ده بچه‌ی زنگی» با نام اصلی «و سپس هیچ‌کس نماند» معروف‌ترین رمان آگاتا کریستی است. خود آگاتا در رابطه با این کتاب گفته است سخت‌ترین و بهترین اثری است که تابه‌حال خلق کرده‌ است؛ وقت بسیار زیادی را صرف طرح‌ریزی کلی داستان کرده و سعی داشته بی‌نقص‌ترین پلات را برای این داستان فراهم کند. بارها ترتیب وقوع اتفاقات را در ذهن خود چیده است و مجددا داستان را از ابتدا طرح‌ریزی کرده است.

ده نفر که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و تابه‌حال با یکدیگر ملاقات نکرده‌اند، هرکدام به شیوه‌ای متفاوت به جزیره‌ای خالی از سکنه دعوت می‌شوند. بعد از رسیدن به جزیره می‌بینند که میزبان مرموزشان در جزیره حضور ندارد. در ادامه این ده نفر، یکی پس از دیگری، بر اساس یک شعر بچه‌گانه «ده بچه‌ی زنگی»، به قتل می‌رسند. وحشت و درماندگی بازماندگان را فرا می‌گیرد، نمی‎توانند از جزیره خارج بشوند و به یکدیگر نیز نمی‌توانند اعتماد کنند و هر لحظه را با ترس رسیدن نوبت خودشان سپری می‌کنند.

دو مسئله در اینجا مطرح است. یا قاتل، فردی جدای از این ده نفر است و در جزیره پنهان شده، یا یکی از همین ده نفر مهمان قاتل است. کتاب سراسر احساس آشفتگی و عدم اطمینان است. شخصیت‌ها برای زنده ماندن نیاز دارند بر یکدیگر تکیه کنند اما هیچ‌کس نمی‌تواند به درستی به دیگری اعتماد کند. تقریبا همه‌ی شخصیت‌های کتاب مشکوک هستند و هرکدام رازهای خود را دارند. داستان، داستان پیچیده و بسیار جذابی است؛ از آن داستان‌هایی نیست که بتوان قاتل را راحت حدس زد. خواننده سردرگم می‌شود و میلش برای دست یافتن به حقیقت ماجرا، با گذشت هر صفحه، از پیش قوی‌تر می‌شود.

کتاب ده بچه‌ی زنگی، تنها یک کتاب جنایی نیست بلکه مانند بسیاری از آثار آگاتا، جنبه‌های روان‌شناختی و اجتماعی بسیار قابل بحثی را بررسی می‌کند. اینکه یک جنایت، می‌تواند با هدفش توجیه شود یا نه؟ یک جنایت واحد، در شرایط مختلف، ماهیت متفاوتی به خود می‌گیرد؟ از این کتاب یک مینی سریال بسیار خوش‌ساخت سه قسمتی نیز ساخته شده که دیدنش واقعا خالی از لطف نیست.

قتل راجر آکروید

کتاب بعدی، تنها کتابِ نوشته‌ی آکاتا کریستی است که در «لیست ۱۰۰۱ کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید» قرار دارد. توجه کنید که حتی بهترین رمان این نویسنده، همان ده بچه‌ی زنگی، نیز در این لیست وجود ندارد.

بیوه‌ای ثروتمند در یک شهر کوچک دست به خودکشی می‌زند. بعد از مرگ او شایعاتی مبنی بر زندگی او و ارتباط پنهانی او با یکی از ساکنان شهر به نام راجر آکروید در شهر می‌پیچد. راجر آکروید که از خودکشی معشوقه‌ی خود بسیار متاثر شده است، پیش دکتر شهر رفته و از او سوال می‌کند که آیا اطمینان دارد مرگ این زن، براثر خودکشی بوده است؟ در ادامه آکروید نگرانی‌اش را مبنی بر اینکه شخصی در حال اخاذی از معشوقه‌اش بوده است را بیان می‌کند و به دکتر می‌گوید، یک مسئله‌ی بسیار مهم و حیاتی هست که باید با او به اشتراک بگذارد. راجر آکروید قبل از آنکه بتواند سخنی از این مسئله‌ی مهم بر زبان آورد در اتاق کار خود به قتل می‌رسد. و اینجاست که هرکول پوآرو وارد داستان می‎شود.

قتل راجر آکروید بدون شک هنوز هم یکی از غیرمنتظره‌ترین و شوکه کننده‌ترین کتاب‌های جنایی‌ای است که تا‌به‌حال خوانده‌ام. پایان کتاب بسیار غیرمنتظره و دور از ذهن است. کتاب روند بسیار جالبی دارد و در کل: یک کتاب جنایی درست‌وحسابی است.

توصیه می‌کنم بعد از خواندن کتاب، سری به مقالاتی که کتاب را از جهات روان‌شناختی بررسی کرده‌اند بزنید. آن وقت است که متوجه می‌شود چرا این کتاب در لیست ۱۰۰۱ کتاب وجود دارد.

قتل در قطار سریع‌السیر شرق

«قتل در قطارسریع‌السیر شرق» یکی از مشهورترین آثار کریستی است. تقریبا کل داستان در یک قطار اتفاق می‌افتد و کتاب در ژانر کتاب‌های جناییLocked Room Mystery  قرار می‌گیرد.

حالا این Locked Room Mystery چی هست؟

Locked Room Mystery به دسته‌ای از کتاب‌های جنایی اطلاق می‌شود که جنایت -عموما قتل- در آن‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتد که ورود یا خروج مجرم به صحنه‌ی جرم تقریبا غیرممکن است. برای مثال اتاقکی را تصور کنید که تمام در و پنجره‌هایش قفل است. اتاق قبلا چک شده و هیچ فردی در اتاق پنهان نشده، جمعیتی بیرون از این اتاقک دورتادور محوطه را محاصره کرده‌اند. هیچ‌کسی نه از اتاق خارج، و نه به آن وارد می‌شود. با این‌حال، شخصی در این اتاق به قتل می‌رسد. چطور؟ در و پنجره‌ها هنوز قفل هستند؛ قاتل نمی‌توانسته وارد اتاق شود، اگر هم از قبل داخل اتاق بوده، نمی‌توانسته از اتاق بیرون بیاید پس قاعدتا باید هنوز در اتاق باشد. اما اتاق خالی است. هیچ کسی، به جز مقتول داخل اتاق نیست. پس قتل چگونه اتفاق اقتاده است؟

قطار سریع‌السر شرق در مسیر حرکت خود، به علت قرار داشتن توده‌ای برف در مسیر، مجبور به توقف می‌شود. در همین حین کارکنان قطار متوجه به قتل رسیدن یکی از مسافران قطار می‌شوند. هرکول پوآرو که یکی از مسافران قطار است، سریع پرونده را به دست می‌گیرد و با کمک دکتری که در قطار است شروع می‌کند به حل پرونده. چون قطار وسط مسیر ایستاده، هنوز هیچ‌کس از آن پیاده نشده است. یعنی قاتل یکی از افراد حاضر در قطار است.

پایان کتاب خیلی غیرمنتظره است. این کتاب نیز یکی از مشهورترین آثار آگاتا کریستی است اما شخصاً معتقدم، نسبت به دو کتاب قبلی معرفی شده از این نویسنده، در سطح پایین‌تری قرار دارد.

تقریبا هرکسی که یکبار اسم آگاتا کریستی را شنیده باشد، می‌داند کتاب‌هایی که بالاتر از این نویسنده معرفی شد به همراه عناوینی مثل «مرگ بر روی نیل»، «خطر در خانه آخر»، «ورق‌های روی میز»، «قتل‌های الفبایی» و … از مشهورترین آثار این نویسند هستند. دو عنوان باقی مانده از این مقاله را، به آثار کمتر شناخته شده، اما خارق‌العاده‌ی این نویسنده اختصاص داده‌ام.

خانه وارونه

«خانه وارونه» یا «خانه کج»، از سری رمان‎های مستقل بدون کارآگاه آگاتا کریستی است. کتاب‌های مستقل این نویسنده -به جز ده بچه‌ی زنگی- در ایران از شهرت کمی برخوردارند. این درحالی است که در نظر بیشتر منتقدان بهترین آثار این نویسنده، کتاب‌های بدون کارآگاه او هستند. کریستی خود اظهار داشته این کتاب و «مصیبت‌های بیگناهی» دو کتاب محبوب او هستند.

شخصیت اصلی کتاب پسر جوانی به نام چارلز است. چارلز که در کاریو مشغول به کار است با سوفی آشنا می‌شود. این دو دیوانه‌وار عاشق یکدیگر می‌شوند. چارلز اصرار دارد هرچه زودتر با هم ازدواج کنند ولی سوفی مخالفت می‌کند.

سوفی در یک خانواده‌ی پدرسالار بزرگ شده. سه نسل از خانواده‌ی آن‌ها زیر سلطه‌ی آریستاید، مردی پدرسالار و بسیار ثروتمند زندگی کرده‌اند. آریستاید به طرزی ناگهانی و در اثر مسمومیت با داروی چشم خود فوت می‌کند. سوفی از ازدواج با چارلز خودداری می‌کند و می‌گوید تا زمان پیدا شدن قاتل آریستاید و حل شدن معمای مرگش، نمی‌تواند ازدواج کند. خوشبتخانه، پدر چارلز یک کارآگاه است. پدر چارلز به درخواست او به عمارت آریستاید، یا همان، خانه‌ی وارونه می‌آید و با کمک چارلز، به بازجویی از اعضای خانواده و بررسی معمای مرگ آریستاید مشغول می‌شوند.

اگر طرفدار رمان‌های جنایی، با پلات عمارت‌های اشرافی و خانواده‌های پر جمعیت که هرکدام انگیزه‌ها و رازهای پنهانی خود را دارند هستید، قطعا از این کتاب لذت خواهید برد. پایان کتاب، مانند بسیاری از آثار کریستی، یک توئیست بسیار دوست‌داشتنی دارد.

شب بی‌پایان

«شب بی‌پایان» نیز یکی دیگر از کتاب‌های مستقل آگاتا است. شب بی‌پایان با آنکه یکی از مشهورترین و بهترین رمان‌های این نویسنده است، عملا یک کتاب جنایی نیست. شب بی‌پایان بیش از آنکه یک کتاب جنایی باشد، یک کتاب دلهره‌آور و ترسناک مشابه آثار ادبیات گوتیک است. ادبیات گوتیک عموما شامل کتاب‌هایی است که در آن‌ها، ژانر وحشت با مضامین عاشقانه در هم تلفیق می‌شود و یک فضای دلهره‌آور و آکنده از حس وحشت را به خواننده منتقل می‌کنند.

شخصیت اصلی کتاب پسری به اسم مایک است. مایک که یک راننده تاکسی است، به یک دهکده‌ی آرام و ساکت انگلیسی می‌رود. در آنجا او از یک عمارت که به مزایده گذاشته شده است دیدن می‌کند و شیفته‌ی این عمارت بسیار بزرگ و زیبا می‌شود. این عمارت در باور افراد محلی، یک عمارت نفرین شده است که توسط کولی‌ها نفرین شده و هرکسی را که در آن زندگی کند، به کام مرگ می‌کشاند.

مایک در این دهکده با یک دختر آمریکایی ثروتمند ملاقات می‌کند که او نیز، به این عمارت بسیار علاقه‌مند شده است. این زوج عاشق هم شده و به زودی ازدواج می‌کنند و بعد از خرید این عمارت مرموز، می‌خواهند زندگی مشترکشان را در این عمارت شروع کنند. طولی نمی‌کشد که تصویر این زندگی رویایی و عاشقانه، در یک دهکده‌ی آرام، در عمارتی رویایی، عاقبت شومی پیدا می‌کند.

دسته بندی شده در: