شاید با دیدن کالبد کتابهایی قطور مانند «عشق سالهای وبا» به این فکر بیفتید که نویسنده، چهطور…
من، علی علیرضایی، زادهی دوازدهم خرداد 1373 ام. علاقهی ویژهای به ادبیات، سینما و موسیقی دارم. توی رشتهی مهندسی صنایع تحصیل کردم اما قبل و بعدش همیشه زندگی خودم رو با هنر پر کردم. نویسندگی، تئاتر، طراحی، خبرنگاری و حالا مرورنویسی، شاخههایی بودن که بهشون پرداختم اما بیشتر از همهی اینها زندگیم با ادبیات و به طور جدی شعر تعریف میشه و انتشار سه کتاب در سبک غزل پستمدرن اصلیترین فعالیت ادبی من تا امروز بوده.
شاید باور این موضوع سخت باشد که در بازار مکارهی کتاب ایران، از زمانی که کتاب حاضر…
هر ایرانی، هر قدر هم که از فضای کتاب و ادبیات به دور باشد، امکان ندارد که…
جایی برای پیرمردها نیست، با نام اصلیِ No country for old men فیلمی در ژانر جنایی و…
لولیتا: «اسمشو نبر!» فیلمی که در انتخاب برای نقد و بررسی بر اثر استنلی کوبریکِ کبیر مقدم…
شعری بخوانیم از ابوالحسن علی بن جولوغ مشهور به «فرخی سیستانی» که مثال نقضی است بر توانایی…
طعنههای طلاییِ طاعون «طاعون» کتابی است به قلم آلبر کامو، نویسندهی الجزایریالاصل فرانسه و برندهی جایزهی نوبل…
شاید اگر سالها پیش که تکنولوژی به این پیشرفت دست نیافته بود، میگفتیم که میشود با یک…
«گزیدهی اشعار سیاوش کسرائی» عنوان مجموعهای از آثار ادبی سیاوش کسرائی، شاعر معاصر ایرانی است که بهترین…
حیوانها و آدمها «جای خالی سلوچ» رمانی رئالیستی، اثر محمود دولتآبادی، نویسندهی مشهور ایرانی است که پس…